اپوزیسیون های راست و چپ بورژوازی به توده کارگر ایران القاء کرده اند که سرمایه داری به ذات خود بی عیب است!! اشکال فقط در نوع «نفتی و رانتی» ؟؟!! اسلامی، فاسد، غیرشفاف، سوء مدیریتی، میلیتاریستی، تجاری، بساز و بفروشی یا رشد نکرده آن است!!! اینکه سرمایه داران ایرانی، طبقه سرمایه دار و رژیم اسلامی بورژوازی در شدت استثمار کارگران، در حمام خون علیه جان، حقوق ابتدائی انسانی، آزادیهای اجتماعی، معیشت و امکانات اولیه زندگی توده کارگر یا کودک کشی، آپارتاید جنسیتی و همه اشکال بشرستیزی، جزء درنده ترین وحوش طبقه جهانی خود هستند کاملا بدیهی است. اما گرفتن سنگر پشت این واقعیت تیره وحشتناک، با هدف تطهیر و تقدس سرمایه داری یا سرچشمه کل استثمار، بربریت ها، آزادی کشی ها، فقر، جنگ افروزی ها و سایر فاجعه های انسانی موجود دنیا، کثیف ترین و شنیع ترین فریبکاری ها به نفع سرمایه و علیه 6 میلیارد نفوس طبقه کارگر جهان است. ما به کرات و به تفصیل تشریح کرده ایم که کل طبقه سرمایه دار دنیا یا کل سرمایه جهانی در تشدید هر چه موحش تر استثمار کارگران جهان و در طوفانی ساختن هر چه فاجعه بارتر فقر و گرسنگی و بی بهداشتی و بی درمانی و سیه روزی های کل کارگران جهان شریک، هم کاسه و همسنگرند. جدالها حتی جنگهای جهانی میان آنها صرفا بر سر چگونگی تقسیم و بازتقسیم اضافه ارزش های حاصل استثمار پرولتاریای بین المللی، بر سر سهام مالکیت، قدرت و حاکمیت سرمایه است. این را به اندازه لازم توضیح داده ایم و در اینجا قصد تکرار آن را نداریم. سحن حاضر پیرامون گوشه ای از وضعیت استثمار و زندگی کارگران در قله های رفیع صنعت، مدنیت، دموکراسی و حقوق بشر سرمایه داری است. جامعه سوئد از جمله این قله ها، حتی از برخی لحاظ در ستیغ آنها است. در سوئد مطابق آمارهای رسمی بیش از 25 درصد جوانان میان 16 تا 24 سال بیکارند، در حال تحصیل هم نمی باشند، با همه توان در جستجوی کارند، از زمین و آسمان سرمایه در معرض اعتیاد و در تیررس شکار سرمایه داران مردارخوار فروشنده مواد مخدر می باشند. درصد چشمگیری از آنها به گونه فاجعه باری در دام این وحوش هستند. سوای اینها از کل جمعیت در سن کار طبقه کارگر سوئد، به صورت آشکار و اعلام شده، بیش از 7 درصد و به طور واقعی و البته باز هم اعلام شده، بالغ بر 20 درصد، مطابق عرف سرمایه بیکار تلقی می گردند. نکته اساسی، حیاتی، آموختنی و دانستنی آنست که این جمعیت 20 درصدی و گاه 25 درصدی و پاره ای اوقات بیشتر، همگی یا غالبا در طول هر شبانه روز یک شیفت کامل برای طبقه بورژوازی کار می کنند، همسان کارگران شاغل وحشیانه استثمار می شوند. یا اضافه ارزش های انبوه تولید می نمایند و یا نیروی کارشان شرط حتمی بازتولید و روند ارزش افزائی سرمایه است. این خیل کثیر کارگر مثل همه همزنجیران می فرسایند و سرمایه تولید می کنند اما هیچ ریالی از هیچ سرمایه دار خصوصی یا دولتی دریافت نمی دارند، آنها برای طبقه سرمایه دار، برای سرمایه اجتماعی سوئد نقش نیروی کار سراسر رایگان و بدون هیچ بها را ایفاء می کنند. عده کمی که هیچ کاری نمی کنند، خورد و خوراک، لباس، پوشاک و مخارج زندگیشان را کارگران پدر یا مادر تضمین می نمایند و اکثریتی که کار می کنند، بهای نیروی کارشان را طبقه کارگر سوئد از طریق مالیات های گزاف به عهده می گیرد. روال کار این گونه است که دولت سرمایه داری به عنوان سرمایه تشخص یافته در ساختار مالکیت و قدرت و حاکمیت و نیروی برنامه ریزی نظم اقتصادی، سیاسی، حقوقی، اجتماعی، سهم معینی از کار طبقه کارگر را در شکل مالیات یا بخشی از کوهسار کار پرداخت نشده این طبقه، به تملک خود در می آورد. از این بخش، اقلام سهمگینی را زیر عناوین مختلف و متعدد مانند « کمک به اشتغال»، «هزینه شروع اشتغال»، «کاهش مالیات کارفرمائی» و نامهای دیگر به سرمایه داران می پردازد، تا آنان یعنی صاحبان سرمایه این جمعیت عظیم کارگری را بدون هیچ دستمزد تا هرکجا می خواهند آماج استثمار قرار دهند!!. به بیان دیگر سرمایه داران سوئدی سهم سترگی از کار توده های کارگر را تملک می کنند تا در قبال دریافت آن صدها هزار کارگر را رایگان و بدون هیچ مزد استثمار کنند، دولت سرمایه سهم دیگری از کار پرداخت نشده طبقه کارگر هم را زیر عناوین گوناگون دیگر، هزینه بازتولید نیروی کار این کارگران جویای کار می نماید، تا آنها مفت و مجانی برای سرمایه داران کار کنند و رودهای پرخروش سودشان را پرخروش تر گردانند. کل این راهبرد، سیاست و «راه حل پردازی» که به صور گوناگون اعمال و اجرا می گردد، در دموکراسی و جامعه مدنی و حقوق بشر  سرمایه داری اسکاندیناوی، « راه چاره های بازار کار» نام دارند.