رژیم اسلامی باید سرنگون گردد، اما نه فقط به خاطر دروغگوئی و استتار نقش سبعانه اش در سرنگونی هواپیمای اوکرائینی و کشتار 176 انسان بی گناه، نه فقط از این لحاظ که دولتی دیکتاتور است، نه فقط از آن روی که حاکمیتی دینی است، نه فقط به جرم داشتن ولایت فقیه و شورای نگهبان، نه فقط به خاطر ناکارآمدی ، فساد، دزدیهای کهکشانی دولتمردان، نه فقط به دلیل بحران آفرینی در منطقه یا سیاستهای بین المللی اش، حتی نه فقط به خاطر حمام خونها و هولوکاست آفرینی های 41 ساله علیه ما کارگران، نه فقط برای روانه سازی هفت هزار، هفت هزار جوانان ما، به گورهای دستجمعی، آری نه به جرم تک، تک یا حاصل جمع و حاصلضرب اینها بلکه به این دلیل که رژیم درنده و اختاپوسی پاسدار نظام بانی، منشأ و سرچشمه کل این سبعیت ها، انسان ستیزیها و تباهی آفرینی های ضدبشری مستولی بر ماست. جمهوری اسلامی دولت سرمایه داری است. سرمایه در شکل دولت است. دولت پاسدار استثمار بربرمنشانه ما توسط سرمایه است. دولت و قدرت سیاسی شیوه تولید یا مناسباتی است که از هر 12 ساعت کار توده های کارگر 11 ساعت آن را سرمایه سرمایه داران ایران و دنیا می سازد و 60 میلیون نفوس طبقه کارگر ایران را در باتلاق فقر، گرسنگی، بی خانمانی، کارتن خوابی، ویرانه نشینی، آلودگیهای مرگ آفرین زیست محیطی، بی آبی، بی داروئی از هستی ساقط نموده است. تا سرمایه داری باقی است، مجرد سقوط و عروج رژیم ها هیچ تغییر قابل توجهی در هیچ گوشه زندگی ما پدید نخواهد آورد. سراسر تاریخ قرن بیستم شاهد زنده و سرکش این مدعا است. اپوزیسون های ارتجاعی بورژوازی، اقتصاددانان، اندیشمندان و نمایندگان فکری طبقه سرمایه دار حتی بخش قابل توجی از درس خوانده های طبقه ما که بدبختانه سر بورژوازی بر تن دارند، واقعیتها را وارونه به ما القاء می کنند. بیش از یک قرن است می گویند ریشه کل بدبختی ها و فاجعه های دامنگیر ما در وجود این دولت و آن دولت، در دینی بودن، چپ یا راست بودن رژیمها است. همه این ها دقیقا سخن سرمایه را می گویند، اگر سرمایه دارند مخالفتشان با رژیم حاکم آنست که می خواهند خود بر جای آن بنشینند و باز هم کل استثمار، ستم، بی حقوقی، فقر، فلاکت، بیخانمانی و مصیبت های مولود وجود سرمایه داری را برما تحمیل کنند. اگر هم درس خوانده های طبقه ما هستند شستشوی مغزی شدگان سرمایه اند. اپوزیسونهای بورژوازی از راست تا چپ بسیار فریبکارانه و شیادانه قشقرق راه می اندازند که عیب از سرمایه داری نیست!!!. سرمایه داری امریکا، اروپا، ژاپن و کاناد خوب است!!! دولت های خوب هم دارند!!! هر چه گندیدگی و توحش است در جمهوری اسلامی، دینی بودن، دیکتاتوربودن، ولی فقیه و شورای نگهبان داشتن آن است. در اینکه جمهوری اسلامی یکی از درنده ترین و هولوکاست پردازترین رژیمهای تاریخ سرمایه داری است جای شکی نیست. این را همگی می دانیم. اما نکته بسیار اساسی، قابل تعمق و سرنوشت ساز آن است که سرمایه داری یک شیوه تولید و نظام بین المللی است. کل توده های کارگر جهان، توسط کل سرمایه جهانی و کل طبقه سرمایه دار دنیا استثمار می شوند. ارزشها، اضافه ارزشها، امکانات، دارائیها و سرمایه های موجود در دنیای حاضر حاصل کار و استثمار کل طبقه کارگر دنیا است. سرمایه داری یا سرمایه اجتماعی هر کشور، حلقه پیوسته ای از زنجیره سراسری سرمایه بین المللی است. تمامی جنگ و ستیزهای دولتها و سرمایه داران جهان با هم، از منطقه ای تا جهانی، زیر بیرق مذهب یا ناسیونالیسم، با علم و کتل دموکراسی یا عربده های فاشیستی، همه و همه بر سر بازتقسیم سودها و سرمایه های حاصل استثمار ما است. اگر طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری کشوری درمقابل موج پیکار کارگران، کاهش کمترین ذره ای از فشار استثمار آنها را تن می دهد، فقط به این دلیل است که در قیاس با برخی رقبا، شرکا و دولتهای دیگر سهم افزون تری از حاصل استثمار کارگران دنیا را نصیب خود می سازد. اگر بورژوازی در نقطه ای از جهنم سرمایه داری لباس «حقوق بشر» و دموکراسی یا مدنیت می پوشد، به این دلیل است که با سهم کهکشانی تر اضافه ارزش ها می تواند این ژست را بگیرد و دست به کار این عوامفریبی ها گردد. کافی است این شرایط دچار تغییر شود، بحرانها بقای سرمایه داری را به خطر اندازد آنگاه سریع«جان لاک حبقوق نبی خواهد شد» و«رئوف ترین»!! دولتمردان سرمایه داری جهانی یکراست علی خامنه ای هولوکاست آفرین و احمد جنتی آشویتس ساز خواهند شد. سوء تعبیر نشود، بحث بر سرافراد نیست، سخن از تفاوت آدمها با هم نیست. این تفاوتها وجود دارد، گفتگو بر سر سرمایه داران و دولتهای سرمایه داری، سخن از سرمایه، سرمایه و باز هم سرمایه است. باید با نظام سرمایه داری جنگید. رژیمها را باید از توپخانه ضدسرمایه زیر رگبار گرفت و سرنگون نمود. آنچه در لحظه حاضر در پیچ و خم کارزارها برای ما بنیادی است. تجهیز، تدارک، آگاهی، احراز آمادگی، سازمانیابی رادیکال شورائی و اتحاد زلال طبقاتی، توده های وسیع همزنجیر، برای تبدیل شدن به یک قدرت متشکل طبقاتی و ضد بردگی مزدی است. باید برای تسلط شورائی، برابر، آگاه و آزاد بر سرنوشت کار، تولید و زندگی خود آماده شویم. باید همه ما در کارخانه، خیابان و دانشگاه در این جهت گام برداریم. دست به دست هم دهیم. نیروئی گردیم که مراکز کار و تولید و آموزش و درمان و آب و برق و همه چیز را از چنگال سرمایه داران و دولت آنها خارج سازیم. مراوادات عادی موجود میان خود را شورائی و ضد سرمایه داری سازمان دهیم. یک قدرت متحد طبقاتی و شورائی سرمایه ستیز شویم. ما توان این کار را داریم، باید شروع کنیم.

کارگران ضد سرمایه داری – دی 1398

مرگ ولایت