ماههای مرداد و شهریور شاهد فروکش محدود اعتراضات و اعتصابات کارگران در قیاس با ماههای پیش تر بود. این افت از شروع سال جاری خود را نمایان کرد. نیمه اول امسال 33 درصد کمتر از مدت مشابه سال گذشته اعتصاب و اعتراض رخ داد (527 در مقابل 785). در دو ماه اخیر نیز نه فقط شمار اعتصابات کاهش داشت ( 74 اعتصاب در مقابل 149 اعتصاب) بلکه از لحاظ نسبت اعتصابات به کل اشکال دیگر اعتراض هم شاهد افت بودیم. محور بحث کوتاه حاضر، بررسی زمینه ها و دلایل سیر نزولی تعداد اعتصابات یا سایر شکلهای اعتراض کارگران نیست. بلکه مروری در درسهای ارزنده رخدادهای جاری است. کاملا پیداست که اهتمام کارگران به تعطیلی چرخه تولید روند افت داشته است، اما حتی صدور بربرمنشانه ترین و سبعانه ترین احکام زندان برای کارگران مبارز هفت تپه، یورش قوای سرکوب و ضرب و شتم و زخمی نمودن و به سیاهچال انداختن کارگران هپکو یا وحشیانه ترین ارعاب ها علیه کل جنبش کارگری هم نتوانست از ادامه پیکار توده های کارگر، به ویژه از بالندگی، شکوفائی و گسترش کم سابقه همبستگی طبقاتی آنان جلوگیری کند. حمایت عملی و در صحنه کارگران آذرآب و دیگر واحد های سرمایه در اراک از کارگران هپکو نشانه درخشانی از این همیاری طبقاتی است. حکام سرمایه که قدرت کارگران را بهتر از خود آن ها می شناسند، بسیار خوب می دانند اگر این قدرت همبسته، متحد، شورائی و رادیکال گردد، اگر آگاه، سرمایه ستیز و طبقاتی طبقاتی وارد میدان شود، زمین و زمان را بر سر سرمایه داران، دولت آن ها و کل نظام بردگی مزدی خراب خواهد کرد. صاحبان سرمایه و رژیم آنها به همین دلیل کوشیده اند تا همه ترفندها را در تیر کنند، به این امید که سد راه طغیان خشم و قهر سراسری توده کارگر گردند. در یک سو تهدید و ارعاب را به اوج برده اند ، تا شاید راضی ساختن به تب از وحشت مرگ را رواج دهند، از سوی دیگر آتش افروزیهای جنگ آمیز جاری با رقیبان طبقاتی منطقه ای و جهانی را حربه مرعوب ساختن بخشی از کارگران نموده و می نمایند و بالاخره دوره تعویق پرداخت مزدها را برای لایه بسیار نازکی از کارگران کوتاه کنند، شاید در صفوف توده کارگر شکاف اندازند. نمی توان انکار کرد که ترفند آخر بدبختانه موفقیت هائی هم داشته است. در شرایطی که توده وسیع کارگر در سراسر ایران در فقر، سیه روزی، بیکاری، آوارگی، بی داروئی و بی مسکنی گرفتارند، کارگران صنایع نفت، پتروشیمی، صنایع فلزی، خودرو سازی ها و صنایع زیر مجموعه های آنها قفل سکوت بر دهان بسته اند!!. بحث بر سر انکار پاشنه آشیل ها وضعف ها نیست. سخن از نقاط قوت و ضعف زدائی ها است. کارگران علی العموم توهم به سرمایه داران و دولت آن ها را از دست داده اند، اعتماد بیشتری به خود و نیروی طبقاتی خود پیدا نموده اند. تلاش برای همبستگی روزافزون گردیده است. کارگران درون مراکز مختلف کار تلاش کرده اند تا شور و مشورت فعال تری برای پیشبرد مبارزات داشته باشند. بار، پتانسیل و جهتگیری ضد سرمایه داری بخش وسیعی از کارگران تعمیق شده و آگاهتر گردیده است. طنین ضدیت با موجودیت سرمایه آنسان که امروز در فضای زندگی و پیکار کارگران ایران می پیچد در سایر مناطق دنیا کمتر به گوش می رسد. این ها همه نوید تاختن به جلو، نوید عقب نشینی و ورشکستگی رفرمیسم در هر دو جبهه منحط سندیکالیستی و چپ نمای حزب آویز، نوید میدان داری آگاه تر و پرخروش تر کارگران برای صف آرائی مستقل شورائی و سراسری و سرمایه ستیز است. باید این جلو تاختن ها را مغتنم شمرد، آن ها را بسط داد، رادیکال تر و رادیکال تر ساخت. باید با اراده ای استوارتر و پرشورتر، دست به کار سازمانیابی سراسری شورائی و سرمایه ستیز جنبش خویش گردیم.  

سه ماهه دوم 98